کد مطلب:154147 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

پیشگویی مختار از انتقام
مختار به سوی حجاز حركت كرد، در واقصه پسر زهیر ازدی را دید، از او پرسید: چشمت را چه رسیده؟ خدا بلا را از تو دور سازد، عبیدالله زیاد چنین كرده است خدا مرا بكشد


اگر او را نكشم و اعضاء و جوارحش را قطعه قطعه نكنم، من باید در مقابل خون حسین هفتاد هزار نفر بشماره كسانیكه در مقابل خون یحیی بن زكریا كشته شدند بكشم.

سپس گفت: والذی انزل القرآن، و یبین الفرقان، شرع الادیان، و كره العصیان، لاقتلن العصاة من ازدعمان، و مذحج و همدان، و نهد و خولان و بكر و هزان، و ثعل و نبهان، و عبس و ذبیان، و قبائل قیس عیلان، غضبا لابن بنت نبی الرحمان، نعم! یابن زهیرة و حق السمیع العلیم، العلی العظیم، العدل الكریم، العزیز الحكیم، الرحمان الرحیم، لاعركن عرك الادیم، بنی كندة و سلیم، و الاشراف من تمیم. یعنی سوگند بانكسیكه قرآن را فرستاد، و فرقان را آشكار ساخت، و ادیان را تشریع و وضع نمود، و گناهرا ناخوش دارد، كه سركشان و گناهكاران از ازدعمان، و قبیله مذحج و همدان، و قبیله نهد و خولان، و قبایل بكر و هزان و ثعل و نبهان و عبس و ذبیان وقیس عیلان را می كشم، و این از خشمی است كه به جهت كشتن امام حسین پسر دختر پیغمبر خدا در دل جای كرده است، آری ای پسر زهیر، بحق خدای شنوا و دانا، خدای بلندمرتبه و بزرگ، آن خدای عادل و كریم، عزتمند با خرد، بخشنده بخشاینده طایفه بنی كنده و سلیم و اشراف از تمیم را به خاك و خون خواهم كشید [1] .

اكثر مطالبی كه از زبان مختار نقل شده همانند عبارت فوق مسجع و مقفی است و این نشان می دهد كه مختار از علم كهانت هم بی بهره نبوده است، كسیكه با عبارات و سخنان كاهنان مانند شق و سطیح و امثال آنان آشنا باشد تصدیق خواهد كرد كه مختار نیز از آنان پیروی می كند و معلوم است كه نزد آنان تلمذ كرده است.

بنابراین بعید نیست كه از این راه نیز از آینده مطلع شده باشد.

چنانكه قبلا نقل شد مختار پس از آزادی از زندان و تصمیم ابن زیاد به خروج از كوفه به حجاز رفت، و با ابن زبیر بیعت كرد.


[1] بحار 453:45 و طبري 523:7.